احساس خفگی

ساخت وبلاگ
ﻫﺮﻛﺲ ﺑﻪ ﻃﺮﻳﻘﻲ ﺩﻝ ﻣﺎ میکشد
.
.
.
ﺧﺪاﺭﻭﺷﻜﺮ
ﺗﻨﻮﻉ ﻫﺴﺖ، آﺩﻡ ﺣﻮﺻﻠﺶ ﺳﺮﻧﻤﻴﺮﻩ.
احساس خفگی...
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 60 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 23:38

فرقی نمیکند کنار دریا باشی وسطِ مهمانی کنج اتاق یا هر جایِ دیگر...! روزهایِ تعطیل بویِ تنهایی در سَرِ آدم میپیچد...! باید یک نفر باشد بدونِ غرور دوستت بدارد آنقدر صمیمی که اگر در مدتِ یک ساعت برای بیستمین بار میخواستی حالش را بپرسی دل دل نکنی فکر نکنی با خودت نگویی که نکند کلافه اش کنم ترسِ از چشمْ افتادن را نداشته باشی! یک نفر که حالِ تو را بلد باشد... یک نفر که بدونِ توضیح بفهمد این همه بی قراری دست خودت نیست! یک نفر که غرورِ خاموشِ تو را عشق معنا کند نه چیز دیگری....! یک نفر که حضورش برای روزهای تعطیل الزامی ست! احساس خفگی...ادامه مطلب
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 25 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 23:38

همه چيز بايد به وقتش باشددلت به آمدن نيست، قبولاحساست را خاک گرفته، قبولاز شكستن مى‌هراسى، اين هم قبولاما مصمم اگر شدى به آمدن،در كنارم بمان!بمان تا ثابت كنيم، دوست داشتن هنوز هستبمان تا بريزيم ترسِ تمامِ آدم‌هاى مثلِ خودَت رابمان تا پاييز را جورِ ديگر تعريف كنيممهم نيست كجاى پاييزيم،مهم نيست يخبندانِ دوست داشتن‌هامهم ماندنِ توستمهم ساختن ماستمصمم اگر شدى به آمدن،به وقتش بيا جانم!نه آن‌قدر زود،كه لياقتت را نداشته باشمنه آن‌قدر دير،كه دوست داشتن از دهان افتاده باشد! احساس خفگی...ادامه مطلب
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 54 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 23:38

یکی از بدترین اتفاق های رابطه این است که 
تنها کسی که با یک پیام خشک و خالی، 
با یک تماس در حد احوالپرسی،
با یک پستی که تو مخاطبش باشی 
با یک ارسال آهنگ
با یک متنی ، شعری ، کلمه ای 
راحت تر بگویم 
با "ساده ترین اتفاقات پیـش پا افتاده"
می‌تواند حالت را خوب کند

الان علت حال بدت باشـد...!

احساس خفگی...
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 41 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 23:38

هیچوقت یادم نمیره...ده - یازده سالم که بود تو بازی با بچه های فامیل پام گیر کرد به پای یکیشون و افتادم... ساق پای راستم خورد به لبه ی آجر و زخم شد... بدجور زخم شد... خیلی درد کشیدم...خیلی طول کشید تا کم کم جای اون زخم یکم بهتر شد و کمتر اذیتم کرد...اون روزا فقط یه دوست صمیمی داشتم... دوستی که مثل خانوادم بود... دوستی که بهش اعتماد داشتم...تو مدرسه فقط اون می دونست ساق پای راستم زخم شده...اون تنها کسی بود که جای زخمم رو بلد بود...چند روز بعد از این اتفاق با دوستم بحثمون شد...یادم نمیاد سر چی...یادم نمیاد کی مقصر بود... فقط یادمه زنگ ورزش بود و داشتیم فوتبال بازی می کردیم...وسط فوتبال وقتی داشتم شوت می زدم با کف پا اومد ساق پای راستم رو زد...کاری به توپ نداشت... اومد که زخمم رو بزنه... زخمم دوباره تازه شد! دوباره درد و درد و درد... چند روز بعدش دوباره با هم رفیق شدیم...ولی دیگه هیچوقت نذاشتم بفهمه دردم چیه...زخمم کجاست... از این اتفاق سال ها می گذره ولی هروقت کسی رو می بینم که درد داره، زخم داره، بهش میگمهیچوقت هیچوقت هیچوقت نذار کسی بفهمه جای زخمت کجاست... نذار بفهمه چی نابودت می کنه...شاید یه روز زخم شد رو زخمت ! زخمت رو...دردت رو واسه خودت نگه دار...میگم مراقب اونایی که جای زخمت رو بلدن باش...اونا می تونن با یه حرف... با یه کنایه... با یه خاطره کاری کنن که دوباره زخمت سر باز کنه.. احساس خفگی...ادامه مطلب
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 36 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 23:38

 

بعضی وقتا تمام غم و حسرت های دنیا بی مقدمه میان سراغت.حسرت کارایی که نکردی و چیزایی که نداری.غم کارایی که کردی و چیزایی که داشتی...

احساس خفگی...
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 34 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 23:38

تنهــــایـی یعنی یه وقتهایی هست میبینی فقط خودتی و خودت !
رفیق داری…
همــــــــدرد نداری!
خانواده داری…
حمــــــــایت نداری!
عشق داری…
تکیـــــــــه گاه نداری!
یکی و دوست داری...
حضــــــورشو نداری!
مثل همیــــشه…. احساس خفگی...
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 34 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 23:38

 
"قرار" من باش
تا در "مدار" تو باشم
چه قرارو مداری بهتر از این..؟!
احساس خفگی...
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1396 ساعت: 20:54

سرم اندازه یه گنبد شده، مدل گنبد مسجدای شهر یزد.

صدای داد و فریادای امروز مدام توش میپیچه و چندبرابر میشه.

خلاصه بعد از ۱۸ ساعت تحمل فشار عصبی یه فرصتی فراهم شد یه گوشه آروم بگیرم. البته اگه بذارن!!

دوباره شروع شد.....

احساس خفگی...
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1396 ساعت: 20:54

دیر زمانیست که می خواهم خودم را بین این آدمهای همیشه غریبه گم کنم    ولی برای گم شدن چشمهای تو را می خواهم  که آنها ر&# احساس خفگی...ادامه مطلب
ما را در سایت احساس خفگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sedaye-paye-baroon بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 21:42